بدون شرح

او به عشق ولایتـــــــــــ اینطوری با زجـــر نفس ها کشید
حالا تــو ای مدعــی از کجا پیدا شدی و اینطوری طلبــــــ حق میکنی!!!

او به عشق ولایتـــــــــــ اینطوری با زجـــر نفس ها کشید
حالا تــو ای مدعــی از کجا پیدا شدی و اینطوری طلبــــــ حق میکنی!!!

از شقایق های وحشی باز پرس که محرم اسرار ما هستند . آن ها با تو خواهند گفت که شرط شیدایی حق ، آزادگی است و داغدار بودن و غسل خون . و عجیب اینجاست که چگونه اسرار حق در این صورت های خاکی جهان کثرات ممثل شده است : شقایق را وحشی می خوانند چرا که آزاده است و رنگی از تعلق ندارد . در دشت های دور لابهلای سنگها می روید ، به آب باران قناعت می کند تا همواره تشنه باشد و بسوزد و داغ دلش و گلبرگهای به خون آغشته اش ، راستی که او را به شهید مانند می کند و عجبا از این تمثیل که بجاست !
شهید سید مرتضی آوینی

راوی که یکی از بچه های تفحص پیکر شهداست می گوید: خواندن بخشی از یادداشتهای این شهید 16 ساله برای لحظاتی ما را به فکر فرو برد که کجائیم و چه می کنیم. گناهان یک روز او عبارت بودند از:
• سجده نماز ظهر طولانی نبود.
• زیاد خندیدم.
• هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد.
راوی در سطر آخر افزوده بود که:
دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم... !
..............
خدایا ! ما کجاییم؟ پس کی ما بزرگ میشیم ... !
خداوندا در روز جزا شهدا را به فریادمان برسان
خط دوم شکست فرمانده ! احتمال شکست بسیار است /پس مهماتمان چه شدسید؟هیچ امید هست؟بسیار است /روزهـای حماسه و ماسه ، بوی بـاروتــ وام یـک و ژ۳ / داغ سیصد هزار لاله ی سرخ ،به گمانت کم است ؟بسیار است/دهه ی بی هویـت هشـتاد ، بام ها در تصرف بشقاب / داخل آلبومش ولی عطر دهه ی سرخ شصت بسیار است /چهره پشت نقـاب ها خالی ،جیـب ها پر ، خشاب هاخـالی /گرچه دوران جاهلیت نیست ، مشرک و بت پرست بسیار است/ساکنـان حضیـض بالا شهر طعنه اش می زنند گاه امــا / گاهی اوقات دره در اوج است ، ارتفاعات پست بسیار است/دیشب آمد به خواب او سید ، دست او را فشرد با لبــخند/ گفت : من زودتر شهید شدم ، دست بالای دست بسیار است!

به این سند خوب دقت کنید ...!
بسمه تعالی تاریخ : 9/4/1361
شماره : 1712-30-0315
به: فرماندهی سپاه ساری (امور پاسداران )
از : واحد عملیات
موضوع : غیبت برادر قاسمی طوسی
محترما به استحضار می رساند برادر یاد شده فوق در تاریخ 3/4/1361به مدت صبحگاه غیبت غیر موجه نموده است . مراتب جهت اطلاع و گزارش به امور مالی جهت کسر حقوق به عرض می رسد. خداوند متعال همه مارا به راه انبیا و اولیا هدایت فرماید.
مسئول واحد عملیات
قاسمی طوسی 9/4/1361
شخصی بعد از اینکه این سند را خواند گفت : (( دنیای ما عجیب است و دنیای شهیدان عجیب تر .)) و من به او گفتم : ((وجدان تنها قاضی ای است که نیاز به محکمه ندارد . البته وجدان بیدار که در شهدای ما متبلور بود . ))
شهید محمد حسن قاسمی طوسی که بعدها به مراتب عالی فرماندهی در جنگ رسید و در کربلای هشت جاویدان شد خود مسئول عملیات سپاه بود و برای خود گزارش غیبت غیر موجه صادر نمود و این نشان دهنده وجدان بیدار و تعهد ایمان اوست....
اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی (ع)
ای ناب ترین واژه ی شعر خلوص ، ای بزرگ قبیله گل ها
ای دایرة المعارف تجلی ایران در پهنه ی ایمان
ای مقتدای اهل دل ، ای رضای حق
ای هشتمین مخزن الاسرار هویت نور...
رعناترین غزال غزل های مان را به سویت روانه می کنیم و تو را به پاس همه ی الطاف کریمانه ات به این سرزمین خدایی پاس می داریم ....

دلم تنگــــــــــــ شده
تـــــنـــگــــــــــ
شـــــــــده
اینجا دور از شلوغی حرمتـــــــــــــــ
دارم خفه می شـــم
از بغضــ ...
السلام علیک یا من بزیارة ثواب زیارة سیدالشهدا یرتجی...
ای به شهرری مزارت رشک جنتـــــ النعیم
آیت عظمای حق نجل الحسن ، عبدالعظیم
هرکه در این سرزمین بر خاک تو صورت نهد
در ثـــواب زائران کربــــــــلا گـــردد ســهیم
دستان افسرده ی ما
سوی شهادت بلند است
می گیرد آیا شهادت
دستان ما را دوباره
اما من
دل به شما سپرده ام
به آفتابی که از خاکتان برگرفت!
وبه صولت صدایی صاف
که پیشانی شما را در جبهه ها
طواف کرد
دل به شما سپرده ام
وبه غزلی ازلی
که به جانتان جلای جاودانه اعطا کرد
و اینجا فتح المبین است.......

نتایج عملیات فتح المبین
-آزاد سازی 2500 کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی شامل دهها بخش و روستا،سایت 4و5 رادار، جاده مهم دزفول- دهلران و...
-نزدیک شدن نیروهای خودی به مرز در منطقه غرب شوش و دزفول.
-خارج شدن شهرهای دزفول ، اندیمشک، شوش و مراکز مهمی چون پایگاه هوایی دزفول از تیررس توپخانه دشمن و دستیابی به چاه های نفت ابوقریب در ارتفاعات تینه .
-انهدام بیش از 4لشکر، 361تانک و نفربر ، 18 هواپیما ، 300 خودرو ، 50 توپ و 30 دستگاه مهندسی ارتش عراق.
-به غنیمت گرفته شدن 320 تانک و نفربر ، 500 خودرو ، 165 توپ، 50 دستگاه مهندسی و مقادیر زیادی سلاح و تجهیزات انفرادی.
-به اسارت در آمدن بیش از 15 هزار تن از نیروهای دشمن.
-کشته و مجروح شدن حدود 25 هزار تن از نیروهای دشمن.
ولادت باعظمت بزرگ رهبرجهان خلقت و ولی مطلق جهان آفرینش یگانه منجی عالم بشریت،حضرت حــجــة بـن الـحسن(عج)مبارکباد.

زندگی زیباست
اما شهادت از آن زیباتر
سلامت تن زیباست
اما پرنده عشق تن را قفسی می بیند که در باغ نهاده باشند
ومگر نه آنکه گردن ها را باریک آفریده اند تا در مقتل کربلای عشق آسان تر بریده شوند
و مگر نه آنکه از پسر آدم عهدی ازلی ستاده اند
که حسین را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد
و مگر نه آنکه خانه تن راه فرسودگی
می پیماید تا خانه روح آباد شود
و مگر این عاشق بی قرار را دراین سفینه
سرگردان آسمانی که کره زمین باشد
برای ماندن در استبل خواب
و خور آفریده اند ؟
و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد جز کرم هایی
فربه و تن پرور بر می آید؟
(( سیـــد مرتـــضی آویــــنی))
ای شهید؛
که بر کرانه ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای دستی برآر
و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز ازین منجلاب بیرون کش...
حسین چوپانیان بین بچه ها معروف شده بود . به خاطر نمازهایی که می خواند ضرب المثل شده بود . در عملیات کربلای پنج پشت خاکریز همین طور پشت سر هم گلوله های توپ و خمپاره بود که فرو می آمددور و برمان . تمام تنم شده بود پر از خاک . دهانم خشک شده بود . در هر ثانیه شاید یکی دو انفجار روی می داد . مخمصه غریبی یود . مضطرب شده نمی دانستم باید چکار کنم !هر جا نگاه میکردم گرد و خاک بود و انفجار.حال عجیبی داشتم . توی همین هول و ولا بودم که نگاهم افتاد به چند سنگر آن طرف تر . حسین ایستاده بود به نماز . دستهایش را گرفته بود جلوی صورتش، رو به آسمان .توی آن شلوغی و گرد و خاک ... انگار نه انگار ... حتی به انفجارهای اطرافش هم توجه نداشت .همه حواسش معطوف به نمازش بود .از خودم خجالت کشیدم .سرم را انداختم پایین . یک دفعه احساس کردم که آرام شده ام . همه اضطراب و وحشتم رفته بود ، طوری که انگار مسکنی بهم تزریق کرده باشند .ناخودآگاه لبهایم جنبیدند : (( الا بذکرالله تطمئن القلوب)) فهمیدم که یاد خدا در هر شرایطی می تواند انسان را آرام کند و به او آرامش دهد . این را شهید چوپانیان با نمازش به من آموخت.......
حسین علیه السلام سلطان عشق
عباس علیه السلام ساقی عشق
سجاد علیه السلام راوی عشق
کاروان عشق در راه است...
و خود " عـــــــــشق " نیمه شعبان خواهد آمد...
اعیاد شعبانیه مبارک باد
من مات علی حب آل محمد مات شهیدا
درگذشت پیرغلام و عاشق دلسوخته ی ابا عبدالله (ع) حاج آقا محمد تقی شریعتی زنجانی را به محضر بقیه الله اعظم (روحی فداه) ،هیئات مذهبی،خصوصا هیئات مذهبی زنجان و خانواده محترم مرحوم تسلیت عرض می نماییم.

![]()
خط امام ،یعنی آن مسلک و سلوک حکومتی امام امت . یعنی چیزی که تفسیر کننده نظام جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی ، می تواند با جهتگیریهای مختلفی تحقق یابد . آنچه که این جهتگیریها را به صواب نزدیک می کند و مورد قبول و اعتقاد امام خمینی (رضوان الله تعالی) بوده است ، اینهاست :
اول ، ایستادگی در برابر تحمیل و نفوذ قدرتهای خارجی و نداشتن سر سازش با این قدرتها.
دوم، اهتمام به تعبد و عمل فردی و ایستادگی در برابر سلطه شیطان نفس و وسوسه های نفسانی.
سوم، اهمیت دادن به توانایی ملتها و اصل دانستن آنها .
چهارم، اصرار بر وحدت مسلمین و مبارزه با تفرقه افکنی استکبار .
پنجم، اصرار بر ایجاد روابط سالم دوستانه با دولتها ،مگر به استثناهایی که هر کدام استدلالی قوی پشت سرش بود.
ششم، اصرار بر شکستن حصار تحجر و التقاط در فهم و عمل اسلامی و التزام به اسلام ناب.
هفتم،نقش محوری دادن به نجات محرومین و تامین عدالت اجتماعی .
هشتم ، توجه ویژه به مبارزه با رژیم اشغالگر قدس و رژیم غاصب صهیونیستی.
نهم،حفظ وحدت ملی و ایجاد یکپارچگی در میان ملت ایران و اصرار بر مقابله و مبارزه با هر شعار تفرقه افکنانه.
دهم ، حفظ مردمی بودن حکومت و ایجاد رابطه با مردم و حفظ ارتباط با آنها.
یازدهم، اصرار بر سازندگی کشور و تحویل یک نمونه عملی از کشور و جامعه اسلامی به جهان .
بیانات مقام معظم رهبری در مراسم سالگرد ارتحال امام ۱۴/۳/۱۳۷۱
سلام بر آقای جوانان .... سلام بر عشق ...
صلی الله علیک یا علی اکبر (علیه السلام )
در دلش جلوه امید بتافت/ با دو صد شوق بسویش بشتافت
گفت ای چشم و چراغ دل من / رفت بر باد دگر حاصل من
شوق و امید ز من دست کشید/ وای من بانگ تو در خیمه رسید
دید زینب (س) ز رخم رنگ پرید.......
آمدم با چه شتابی سویت / خواستم زنده ببینم رویت
سپه کوفه همه آماده / به تماشای پدر ایستاده
شه روی نعش پسر افتاده / همه گفتند حسین (ع) جان داده
بی گمان جان پدر بر لب بود / آنکه جان داد بدو زینب (س) بود
وای مادرم

آری ، تنها آسمان است که میفهمد چه می گویم ، تنها اوست که هم راز حزن فاطمه(س)است تنها او.....زیرا آسمان زخم تازیانه ی رعد را بارها و بارها بر پیکرش لمس کرده و درست چیزی پس از سکوتی معنادار، از فحوای جان فریاد بر می آورد . اما باز هم آسمان با آن همه عظمتش کودکی است، زیرا داغ تازیانه را چند لحظه ای بیش نمی تواند برتابد . آنچنان نعره می کشد که زهره ی زمین پاره می شود. اما فاطمه(س) که به ایوب درس صبر می داد و به یعقوب نوشداروی آرامش می نوشاند باید آرام می بود و حنظل تازیانه را با کاسه ی صبر جرعه جرعه مینوشید. آن کودک آسمان نیست که زخم تازیانه رسوایش کند . زهرا (س) ست ... کسی که چشمانش شب چراغ خلوت علی (ع) است و نوای او غزل روح انگیز شبستان خیالش! نباید امیدش را ناامید کند! زهـــــــــــرا(س) ست............
سلام بر مادر سینه زنان.... سلام بر بانوی آب و آینه....
صلـــــی الله علیک یا صدیــــــــقه کـــــــــبری (س)
(( یا رب فاطمه بحق فاطمه اشف صدر فاطمه بظهور الحجه))
شـب تــاریــک کــنـــار تــو بــه ســـر می آیـد
نــام ِ زهــرا بــه تــو بــانـــو چـه قــدر می آیـد
آبـرو یـافته هر کس بـه تـو نـزدیک شده ست
خـار هــم پـیـش شمـا گـل بـه نـظـر می آیـد
و نــبـوت بـه دو تـا مـعـجــزه آوردن نـیـسـت !
از کـنـیـزان تــو هـم مــعــجــزه بــر می آیـد
بـه کـسی دم نــزد امــا پـدرت می دانست
وحی از گـوشـه ی چـشمــان تـو در می آید
پـای یـک خــــــــــــط تعـالـیـم تو بـانـو بـخـدا
عـمـر صـد مـرجـع تـقـلـیـد بـه سـر می آیـد
مـانـده ام تـــو اگــــر از عــرش بـیـایی پــایین
چـه بـلایـی بــه ســر اهـل نــظــر می آیــد؟!
مانده ام لحظه ی پیـچیدن ِ عطـر تـو به شهر
مـلــک الــمــوت پـی ِ چـنـد نــفـــر می آیـد؟!

از گذشته نمی گیم ...
روایت می کنیم گذشته را ...
نه برای آنکه تو حسرت بخوری...
و نه برای اینکه جا مانده ای ...
و یا جا مانده ایم ...
نه !!
بلکه من و تو برای فردای ظهوریم
و ظهور غربالی است که هر روزنه آن
یک داستان عاشورا از کربلاست
از دیروز و تا ۸ سال حماسه و یاحسین امروز
و نه یک اردوست
نه یک سفر...
و راهیان نور : نه یک گردش ...
تماشاخانه ایست از تاریخ و حماسه
و قرارگاهیست برای دل بیقرار منتظران ... و شاید...
آمادگاه تربیت نیرو برای زمینه سازی
اهتراز پرچم یالثارات الحسین علیه السلام
حسن آقا ! برادرتان محمد ابراهیم به شهادت رسیده است .
- انالله و انا الیه راجعون .
- اگر اجازه بدهید برویم و جنازه اش را به عقب بیاوریم.
- بقیه شهدا چطور ؟
- آتش دشمن سنگین است لذا ممکن نیست...
- یا همه شهدا را می آورید یا هیچ کدام محمد ابراهیم در کنار همرزمانش باشد بهتر است .
چند روز بعد ، عملیات خیبر ، جزایر مجنون . (حمید) و نیروهایش محاصره می شوند . او در حالی که با تیربار دشمن را نشانه می رود زیر لب نماز می خواند . لختی بعد خون سرخ حمید خاک را سیراب می کند . ساعتی بعد آن سوی بی سیم کسی ( مهدی باکری ، فرمانده لشکر ) را می خواهد .
- آقا مهدی ! حمید به شهادت رسید.
- انا لله و انا الیه راجعون .
- بچه ها می خواهند بروند حمید را بیاورند.
- حمید و دیگر شهدا !
- امکانش نیست دیگران را بیاورند . فقط حمید را می آورند .
- یا همه شهدا را بیاورید یا هیچ کدام . حمید با دیگر شهدا باشد بهتر است .
(حمید باکری ) در جزیره ماند . چون نگینی در میان حلقه شهیدان عاشورا.
یکی به مـــــکه رفت و دیگری به فـــــکه ...
حاجی وقتی از مکه برگشت روی دیوار عکس دوستش رو دید، بالای عکس نوشته بود :
(( شـــــهــــیــــد نـــــظــر میــــــکـــنــد بــه وجــــــه اللـــــــــه ))
یاد شهدا با صلوات گرامیباد

بگذارید پیکر تکه تکه ام ، در کربلاهای جنوب و غرب کشور ، با بادهایی که بوی رشادت و حماسه آفرینی می دهند به دست امام عصر (عج) به خاک سپرده شود .
زیرا که اصل روح ماست که به معشوق خود ((الله)) می رسد...
شهید مصطفی کاظم زاده

مشیت الهی بر آن است که در باطن هر واقعه ، رازی نهفته باشد و حکمتی که جز بر اهل آن نمایان نگردد ...... جستجوگران خستگی ناپذیر پیکرهای شهیدان دفاع مقدس در تفحص شهدا ، مجاهدان وارسته ای که به خیل شهدا پیوستند . خوشا به حال بچه های تفحص ، که لیاقت دیدار و گفت و گو با شهیدان را دارند و با آنان درددل می کنند و رمز عشقبازی می آموزند...... رهاگردیدگان آن سوی هستی در گوش شما چه زمزمه کردند که این گونه بی تاب شدید ؟! سلام بر شهیدانی که در جستجوی نور ، خورشید را یافتند... سلام بر شهیدانی که با لبخند شهادت ، گل وجودشان پرپر شد و در دامان خدا ریخت....
خداوندا ! اینها با لبی خندان، و دلی پر ز شوق و امید ، هر آنچه داشتند و نداشتند را به معرکه عشق و خون روانه ساختند و به جوار رحمت بی انتهای تو بال و پر گشودند . صد البته آنکه ، شرط حضور ، همان معامله عشق با خون است !
مستحبی را به جا میآورم که جوابش واجب است...
صلی الله علیک یااباصالح المهدی (عج) ادرکنی
بســـــــــمِ اللهِ الرَحمنِ الرَحیم
اللـهُــمَ کُـن لِوَلِیـک الحُـجَّــةِ بـــنِ الحَــسن صَلـواتُـکَ عَلیــــه ِ و عَلی آبــائـه
فـی هــذهِ الـسـاعَــةِ و فـی کُـل سـاعَــة وَلیـاً و حافــظــاً و قآئـداً و ناصـراً و
دَلـیــلاً و عـَــیـنــاً حَــتـی تُسـکِــنهُ أرضَــکَ طَـــوعًــا و تُمَــتِـــعَهُ فیــها طَویـلاً


روزها رازهایی در سینه دارند که عاشورا پر رمز و رازترین آنهاست و کربلا مرکز این راز بزرگ و تحول عظیم است که انسان در آن مبعوث گردیده است . رسول خون هفتاد و دو معجزه کرد ، از خود به خود سفر کرد و از خویشتن تا خویش عبور کرد که در دیگران نفوذ کرده است. عاشورا روزیست که آدم آفریده شد ، کشتی نوح به ساحل آرامش رسید، موسی نیل را شکافت ، یوسف از زندان آزاد گردید ، یعقوب دوباره بینائی اش را بازیافت ، عیسی بن مریم به معراج رفت و تولد متولد گردید تولدی دیگر برای انسان و رستاخیزی برای مرگ سرخ..... و رازدار این سفر حسین (علیه السلام) است که کلمه ای است چهارحرفی به همین سادگی حــــــســــــیــــــن !
۷۲+۱
عاشورا تورا می خواهد و فریاد می زند در نفس کشیدنت در هر ثانیه، زمین گنجایش ۷۲ خورشید را نداشت که اینگونه زمین ماند. عاشورا تشنه است ، تشنه ی یک نفر دیگر ، اگر تمام عالم هم بیایند یک نفر نخواهد شد. عاشورا تو را خورشید می کند ، خورشیدی تشنه ، تشنه ی تابیدن و تاباندن .
من و تو نیز کربلایی داریم ، که تشنه ی خون من و توست پس ای جوانمرد بگو که از کدامین قبیله ای؟؟؟
راه من و تو نیز ازکربلا می گذرد...
آذر ماه را به نام حسین بن علی (علیه السلام) میبندیم.
صلی الله علیک یا مــــــــظـــلــــوم ، عــــــطــــشـــــان ، عــــریـــــــــان
صلی الله علیک یا ابــــــــاعبـــــــــداللــــــه الـــحــــســـــیـــــــــن(علیه السلام)
تا تو زمین سجده ای
کـــــــــــــــــــــــربــــــــــــــــــلــا
سر به هوا نمیشوم...


آی شهدا....
سلسله جبال ، به شگفتی در شما نگریستند و حدیث پایداری خویش را فراموش کردند ، آنگاه که شمایان در عرصه نبرد ، آن گونه راست قامت و ایستاده دیدند. هنوز گوش ها پر از آواز پر چلچله هاست . بلوغ رویش استقامت هنوز هم از پنجره باز دیدگان ما ، سرک می کشد و خون عاطفه را در رگ های تاریخ و جامعه جاری می سازد. آی دریادلان سینه ستبر ! آی حماسه سازان پیروز این امت ! آی عطر ایثارها ! آی عصاره های ایمان !آی آنان که سرهاتان را به خدا سپردید و با او معامله کردید ! آی وجدان های بیدار ! آی زمزمه های با شکوه نسیم در سحرزادی خورشید!آی دل های مترنم به سرود و سرور نور ! آی قافله های عاشق شش گوشه ضریح کربلا ! آی سنگرداران بیدار و همیشه برپای انقلاب اسلامی! آی روزنه های وده بر عشق ! سروها و صنوبرها بر پایتان دیده می مالند و از گرد گام هایتان توتیای دیده می سازند . مقاومت با شما آغاز شده است . خلوص ، از وجود شما آبرو گرفته است . ایمان ، محرک تان و استقامت ویژگی همیشه اندیشه و عملتان است . کرامت پایداری ،خصیصه این قوم بیدار باد که عقربک های قلبشان ، تنها به سمت خدا می ایستد و هیچ نوسانی به هیچ سمت دیگری ندارد ! هیچ خنجری بر عمود استقامتشان کارساز نیست و خیمه گاه مقاومت این قبیله قبله پایگاه رویش بیداری و دفاع مقدس است. خورشید را با اینان پیوندی عمیق برقرار است و با ایستادگی دست برادری داده اند. ظلمت شکافان راست قامت ما ، گرچه سوختند ، اما جهان را برافروختند ، سایه خواب آلودگی و سستی را پرپر کردند و بوسه بر بال های عشق زدند . حجمی از آینه و دریا و خورشید ، اندیشه هاشان را فرا گرفت و سیمای روح خدا مشوق پایداری هاشان گردید و بدین سان ، لاله ها هم ماندنی و بی مرگ شدند و تن پوش مقاومت و حماسه استقامت ، تجلی بیداری نامیرای امت ما گردید و ما همچنان در محراب نماز استقامت قامت بسته می مانیم !
وصیت نامه شهید ابراهیم هادی پور
بسم رب الشهداء و الصديقين